زنها

(سه چیز- یک زن را مانند ملکه میسازد):
١-وقتی که پول در دستهاش باشه
٢-وقتی که لباس سفید عروسی میپوشه برای دوماد
٣-وقتی که اولین بچش به دنیا میاد و برای اولین بار مادر میشه.
(سه چیز-زن را به گریه میاندازد):
١-حرفی که جریحه دارش کند
٢-از دست دادن کسی که دوستش داره
٣-مرور کردن خاطره هایی که خوشحال کننده بوده براش و حالا از دستش داده
(سه چیز-که زن به آن احتیاج دارد):
١-آغوشی که از قلب و با محبت باشه
٢-حرفی زیبا که انگیزه هاش را بالا ببره
٣-وقتی داشته باشه برای استراحت و تجدید قوا
(سه چیز -زن را میکشد):
١-زنی بر او ارجحیت داشته باشد
٢-داغون شدن آیند ه اش
٣-رفتن پدر و مادر و پسرش
(سه چیز-زن به آن افتخار میکند):
١-زیباییش
٢-اصل و نسبش
٣-کارنامه و مقام اجتماعیش
(سه -علامت در صورت زن که او را زیبا میکند):
١-بزرگی چشمهایش و تیزی نگاهش
٢-پاکی و عذب بودن لبخندش
٣-چال روی لپش یا خال تو صورتش
(سه -حالتِ زن که اخطار به دیگران به حساب میآید و دیگران را مترساند و تعجب میکنند):
١-سکوتش
٢-جرأت آنیَش
٣-سرد شدنش در یک آن
(سه چیز-راز زن را فاش میکند):
١-زن
٢-وقتی که مست است یا هذیان میگوید
٣-نوع نگاه کردنش
(سه چیز-زن را وادار میکند که از زندگی شخصی برود بدون برگشت):
١-خیانت
٢-نا امید و ضربه به او زدن
٣-عدم وجود امنیت
زن (قوت تحملی)را دارد که مرد را شگفت زده میکند!
سختیها را تحمل میکند…
و غم و اندوهی را تحمل میکند که با خود خوشبختی و عشق به همراه دارد…
میخندد وقتی که میخواهد جیخ و فریاد بزند!
ترانه میخواند وقتی میخواهد گریه کند!
گریه میکند وقتی که خوشحال است!
و میخندد وقتی که میترسد!
عشقش بدون شرط است!
ولی……یک رفتار بد دارد؛و آن این است که او ارزش خود را در نزد دیگران نمیداند!

                                                                     

چقدر دلم هوای باران کرده است!

 



وقتی باران می زند به زمین


حس می کنم،


خدا ،دلش خیلی گرفته است!


چیزی در درونم بلند مرا فریاد می زند!!!



گوش می ایستم

و اینها را می شنوم


زود باش مدر سه ات باز دیر می شود


خدا دارد به من درس می دهد!!


بنی ادمم! با گریه من زمین پاک می شود.


درختان ابتنی می کنند .


کوچه ها از غبار پاک می شوند.


زمین غسل کدورت می کند


دیوار ها از دشنام ها چاک می شود.


دریای تشنه ،چشمه ها، اقیانوس ها ،


سیراب می شوند!


تمام هر چه هست ،


با اشک های من پاک می شود.



راستی تو چرا چتر گرفته ای؟


بیاموز بنده ام!


چرا وقتی باران می زند


دلت تنگ می شود؟


چون من به عشق تو


به خاطر اشک چشم تو


که دلت را اگر گرفت؟


امده ام طهارت دهم



وقتی با اشک چشم من این همه


چیز پاک می شود


چرا درنگ می کنی؟


منم خدای تو


با توام عزیز من:


درب دلت را بزن ،


مرا که ،این همه


مشتاق توام! صدا بزن!


صدا بزن ! صدا بزن!


بیا بگو دوباره مرا ببخش!


بیشتر از اینها که تو دلتنگم باشی


من برایت گریسته ام!


انگاه که اسمان سخت گرفته است!


من منتظر نشسته ام


انگاه که رعد وبرق می زند


من تو را فریاد می زنم


وقتی که باران می زند


من دلم از شوق دیدار روی تو


از صدای یارب !یا رب!از کوی تو


شکسته است!


چرا ایمان نمی اوری که من


تو را خواسته ام ! طلب کرده ام!


این باران گواه اشک های من نیست!


می دانی چرا بعد از باران


رنگین کمان نشانت می دهم؟؟؟


که باور کنی! من دوباره زمین وزمان را


ان دل شکسته تو را بنا نهاده و نقش داده


و با نفس های خویش بر تو دمیده ام


و دنیا را رنگ کر ده ام !


زنگ می خورد! کلاس تمام شده!


ومن


چقدر دلم هوای باران کرده است!!!!!!!!