مرد است دیگر ...

گاهی تُند می شود

و گاهی عاشقانه می گوید ...

مرد است دیگر ...

غرورش آسمان

و دلش دریاست ...

تو چه میدانی از بغضِ گلو گیر کرده یک مرد ... ؟

تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده است ... ؟

تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش خبر دارد و بالشش ... ؟

مرد را فقط مرد میفهمد و مرد ...